دوگانگي عواطف تابو

۴ بازديد
تابو و دوگانگی عواطف
تابو واژه ای است از زبان پولینزی که ترجمه آن برای ما مشکل است؛ زیرا مدلول این کلمـه دیگـر در میان ما وجود ندارد.1 برای رومیان باستان این مفهوم هنوز وجود داشت؛ »ساکر«2 آنها شباهت بـه »تـابو«ی اهالی پولینزی داشته است. »آگیوس«3 یونانی ها و »کادوش«4 عبریها قاعدتاً تا به همان معنی تابوی اهـالی پولینزی بوده است و نیز کلماتی به همین معنی در میان اقوام ساکن آمریکا و افریقا )ماداگاسکار( و شمال و
مرکز آسیا وجود داشته است. برای ما تابو بر دو معنای متضاد دلالت می کند: از یکطرف مفهـوم »مقـدس«، »مخـتص« و از سـوی
دیگر مفهوم »اضطراب انگیز«، »خطرناک«، »ممنوع« و »پلید« را می رساند. در زبان پولینزی بـرای مفهـوم مخالف تابو، کلمه »نوآ«5 بکار برده می شود که به معنی عادی و معمولی و چیزی در دسترس همگان است. به این ترتیب با واژه »تابو« مفهوم نوعی تحدید و منع همراه است و تابو اساساً در منعها و قیـود تجلـی مـی
کند. اصطلاح »ترس مقدس« خودمان، در بیشتر موارد همان معنی تابو را می رساند. قیود تابویی، امری سوای منهیات صرف مذهبی و اخلاقی است. محدودیتهای مـذکور بـه اوامـر الهـی
منسوب نیستند، بلکه خود بخود پا گرفته اند، و آنچه آنها را از نهی های اخلاقی متمایز می سازد اینستکه در شمار قواعدی نیستند که بطور کلی بر ضرورت کف نفس تکیه دارند و دلایل این ضـرورت را مشـخص مـی سازند. محرمات تابویی بر هیچ دلیلی مبتنی نیستند و منشأ آنها مجهول است و در حالی که بـرای مـا غیـر
قابل فهم هستند به نظر کسانی که زیر سیطره آنها بسر می برند، طبیعی جلوه می کند. »وونت«6 می گوید تابو عبارت از کهن ترین مجموعه قوانین غیر مدون بشر است. عموماً بر این عقیده
اند که »تابو« از خدایان قدیم تر و مربوط به دوره ماقبل مذهبی است.چون اگر بخواهیم تابو را از نظر روانکاوی مورد بررسی قرار دهیم به یک توصیف بی طرفانه از آن نیـاز
خواهیم داشت، من مستخرجه ای از مقاله »تابو« در دایره المعارف بریتانیکا1 در اینجا نقل می کنم؛ نویسنده این مقاله »ن. و. توماس«2 دانشمند مردم شناس است:
»تابو به معنی دقیق کلمه، مدلولهای زیر را در بردارد الف( صفت مقدس )یـا پلیـد( در اشخاص یا اشیاء. ب( نتایج مقدس )یا پلید( که از نقض این حرمت ناشـی مـی گـردد. نقطـه مقابل »تابو« در زبان پولینزی »نوآ« است که به معنی معمولی و عادی است. اگـر تـابو را بـه معنای وسیع تری در نظر بگیریم، انواع متعددی از آن تشخیص می دهیم: 1( تابوی طبیعـی یا مستقیم که محصول یک نیروی اسرار آمیز )مانا(3 است که بوجود یک شخص یا یک شیئی وابسته است. 2( تابوی انتقالی یا غیر مستقیم که از همین نیرو سرچشمه می گیـرد، ولـی یـا اکتسابی است و یا از یک روحانی، یک پیشوا و یا امثال آنها اخذ شـده اسـت. 3( تـابوی حـد وسط دو نوع اول که از عوامل دوگانه قبلی ترکیب می یابد، مانند آنچه فی المثل در تخصیص یک زن به یک مرد دیده می شود. کلمه تابو در مورد بعضـی دیگـر از تحدیـدات مربـوط بـه مراسم و آیین نیز بکار برده می شود. ولی نباید آنچه را که شـاید بیشـتر در ردیـف محرمـات مذهبی است به عنوان تابو تلقی کرد. هدفهای تابو مربـوط بـه قلمروهـای مختلـف اسـت؛ در تابوهای مستقیم هدفها عبارتند از: الف( صیانت از افراد برجسته از قبیل پیشوایان، روحانیان و نیز حفظ اشیایی که برای آنها نوعی ارزش قائلند در برابـر صـدمات احتمـالی. ب( حمایـت از ضعفا، زنان، کودکان و بطور کلی انسانها در برابر »مانای نیرومند« روحانیان و پیشوایان یعنی نیروی جادویی آنها. ج( جلوگیری از خطراتی که از تماس با اجساد یا خـوردن بعضـی اغذیـه ناشی می شود و غیره. د( پیشگیری از آشفتگیهایی که ممکن است در جریان انجـام گـرفتن برخی وقایع مهم زندگی از قبیل تولد، تعلیم آیـین بـه افـراد و پـذیرش آنهـا، ازدواج، اعمـال جنسی و غیره، پیش آید. هـ( حفظ افراد انسانی در برابر قدرت و یا خشم خدایان و شیاطین.4 و( حفاظت اطفال به هنگام زاده شدن یا صیانت کودکان در برابـر خطـرات مختلـف ناشـی از وابستگی عاطفی که با والدین خود دارند، فی المثل آنان ]والدین طفـل[ اعمـالی انجـام مـی دهند یا غذایی مصرف می کنند که خوردن آنها ممکن است ایجاد بعضی صفات مخصوص در کودکان بشود. هدف دیگر تابو عبارت است از حفظ دارایـی فـرد – ابزارهـا، کشـتزار، و سـایر اموال او – در برابر دزدان. در آغاز،مجازات تخلف از تابو را امری تلقی میکردند خود به خود و به موجب یک ضرورت درونی پیش می آید، تابویی که از آن سرپیچی شده، خود رأساً انتقام می گیرد. در دوره ای که مظاهر خدایان و شیاطین – که تـابو را بـه آنهـا ارتبـاط مـی دهند – کم کم بوجود می آیند، پیش آمدن مکافات عمل را از جانب نیروی خدایان تلقی می کنند. در موارد دیگر – و شاید در اثر تکامل بعدی مفهوم تابو – وظیفه مجازات فرد گستاخی که با خطای خود، همنوعان را به مخاطره می افکند؛ به عهده جامعه قرار می گیـرد. بـه ایـن ترتیب است که آیین کیفر در ابتدایی ترین صورت خود، در جامعه بشری به تابو وابسـته مـیشود
شود.
تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.