هلنیسم یا هلنی سازی به معنای پذیرش فرهنگ ، مذهب ، زبان و هویت یونانی توسط غیر یونانیان است در دوره باستان استعمار اغلب به یونان شدت انجامید . در دوره هلنیستی بسیاری از سرزمین هایی که توسط اسکندر مقدونی فتح شده بودند هلنیزه شدند تحت امپراتوری روم شرقی (بیزانس) بسیاری از قلمرو آن یونانی شد . و در دوران مدرن ، فرهنگ یونانی بر فرهنگ های اقلیت در یونان مدرن چیره شده است . دوران علنی از لشکر کشی های اسکندر به شرق آغاز میشود و از فتوحات او تا استقرار سلطه روم تا آسیای صغیر و مصر به طول میانجامد ( از قرن سوم قبل میلاد تا اول میلادی ).
با در آمیختگی تمدن شرق و غرب (یونان و خاورمیانه ) این دوران هر روز شکوفاتر میشود. برای نخستین بار یک تاریخ دان آلمانی در سال ۱۷۳۶ واژه هلنیسم را به کار برد و سپس از آن این نام به دوره ای از تاریخ سیاسی و فرهنگی و هنری یونان که مشخصه آن پدید آمدن دولت ها در مناطق امپراتوری یونان پس از مرگ اسکندر بود اطلاق گردید .این دوره از سال ۳۳۰ق.م تا ۲۷ق.م تداوم تداوم یافت . محدوده جغرافیایی هنر هلنی از شمال تا جنوب روسیه از شرق تا هند و از جنوب مصر و شمال آفریقا و از طرف غرب کناره های مدیترانه فرانسه و اسپانیا بوده است . شهر تاکسیلا در پاکستان و شهرهای اسکندریه در مصر و سایر نقاط جزو آثار دوره هلنی است . پیروزی اسکندر موجب گسترش تمدن و هنر یونان به سایر نقاط گردید تا آنجا که نیمی از جهان آن روز را به زیر سلطه خود درآورد این گسترش روز افزون موجب گردید که هنر اصیل یونان تعمیم و اعتبار خود را از دست داده و در اغلب موارد منحصرا برای عظمت مادی و شکوه و جلال کاخ های حاکمان مقتدر به کار میرود و از طرفی این دوره از نظر هنری و فرهنگی تحت تأثیر نفوذ و عناصر فرهنگی و هنری مشرق زمین قرار گرفت و به این ترتیب هنری متبلور شد که آن را هلنیسم یا یونانی مابی نام نهادند .
اسکندر موانح سیاسی را که از تقابل فرهنگی جلوگیری میکرد از میان برداشت او به هر سرزمینی پا می گذاشت پس از فتح آن آنجا را مرکز آداب و رسوم و فرهنگ یونانی میداد . زبان ، ادبیات ، معماری ، ورزش و سایر رسوم یونانی را با خود به آنجا میبرد و در جهت بسط و گسترش آن میکوشید . در عصر هلنی تئاتر ها و ورزشگاه ها از دوران کلاسیک بسیار بزرگتر بودند . تئاتر های این عصر ده ها هزار تماشاچی را در درون خود جای میداد . در بسیاری از بناهای عمومی شهرها تئاترهایی بر پا میگشت این گسترش مدنیت هلنی با تغییرات کیفی همراه بود و ضمناً میراث فرهنگی شرق را نیز در بر داشت . پس از تسخیر مشرق زمین توسط اسکندر امتزاجی اندیشه ها ، دین ها و هنرهای غربی و شرقی پدیدار شد که موجب تغییر و دگرگونی در معماری یونانی گردید ، گوناگونی ها ، پیچیدگی ها و پیشرفت های چشمگیر فرهنگ هلنی به یک شیوه معماری با مقیاسی بزرگ و تنوعی پر دامنه که مراتب فراتر از آنچه کشور، شهر کلاسیک میتوانست بطلبد ، نیازمند بود فعالیت های ساختمانی از مراکز قدیمی واقع در سرزمین اصلی یونان به شهرهای پر رونق پادشاهان هلنی در آسیای صغیر که مرکزیت بیشتری برای دنیای هلنی داشته انتقال یافت . مقیاس درونی بناها که این یکی از ویژگی معماری هلنی بود ، معماری خانگی را گسترش میدهند که پولیس های سنتی این شرایط را ایجاد نمیکردند . از بناهای مهم معبد آپولون در دودوما نزدیک شهر منلیتوس در آسیای صغیر و تئاتر سرگشاده اپیداوروس اشاره کرد .
سیر تکاملی هنر یونان را میتوان چنین جمع بندی کرد که در قرن ششم پیش از میلاد استقلال هنر کشف گردید و در قرن پنجم پیش از میلاد (عصر کلاسیک ) به کار گرفته شد. در قرن چهارم ق.م هنر به زیبایی گرایی روی آورد و در قرن پیش از میلاد (عصر هلنی ) و از آن به بعد (قرن اول و دوم قبل میلاد ) به اوج خود رسید و به پیوندی جهانی یافت .(مطالب برگرفته از کتاب اسطوره های یونان اثر جان پین سنت)